یادداشت های پراکنده
دست به سینه و آرام نشستم تابهترین نمره ی انضباط را بگیرم... اما روزگار به جای تشویق بدترین پاداش ها را تقدیمم کرد...
نظرات شما عزیزان:
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
"به نام آنکه اشک راآفرید تا سرزمین وداع آتش نگیرد"
سلام
وبلاگ زیبایی داری
ماهرروز به روزیم
آماده تبادل لینک با شما هستیم اگر موافق هستی ما رو لینک کن و بعد از طریق لینک اتوماتیک ما خودت رو لینک کن
بعدشم ما اومدیم به شما سر زدیم شما هم یه سری به ما بزنید :
نگی که نمیتونم بیام
کار دارم
بعدا میام
اینترنتم قطع شد
نتونستم بیام
حواسم نبود نیومدم
رفتم نهار نتونستم بیام
خوشحال میشیم شما هم یکی از نویسندگان وبلاگ گروهی ما بشی
باسپاس- مهرداد از بزرگترین وبلاگ گروهی ایران
بدو بيا در مورد قالبم نظر بده... بـدو بــــــــدو
Power By:
LoxBlog.Com |