یادداشت های پراکنده
بعضی وقتا آدم یه چیزایی می بینه که دلش هوای قدیما رو می کنه... مامانایی که یه ساعت یه بار در ِ ورودی رو باز می کنن ُ کفشای ِ اعضای خونواده رو جفت ُ مرتب می کنن...اونا هنوزم دلشون تو اون حیاط ِ با صفاشونه که صُبا آبپاشیش می کردن ،علفای هرز باغچه رو می چیدن ،کفشارو جفت می کردن.... اون حیاط کجا....آپارتمان کجا.... این روزا آدم سبزه هایی رو که خدا واسه هفت سینش کاشته می بینه کـــــِیف می کنه... مهم نیست تعطیلات رو کجاییم ،مهم اینه که توی دورافتاده ترین نقطه هم دلمون شاد باشه ُ ذوق بر ِمون داشته باشه...
Power By:
LoxBlog.Com |